...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

۱۰۴ نه نه نه

من طاقت شنیدن اینجور داستانهارو ندارم ...طاقت شنیدن خیانت کردنو دروغ گفتنارو ندارم... 

طاقت شنیدن دوست دارم های الکی رو ندارم... 

دل من گنجشکیه ...زود میشکنه زود گریه میکنه زودناراحت میشه.... خیلی زودهم میمیره  

دل من از تباردیوارهای کاه گلی ست 

 دل من ساده میشکند  

ساده... 

ساده.. 

دل من فقط سخت گریه میکند... 

 

چقد این روزا خیانت کردنو دروغ گفتن راحت شده 

 راس راس زل میزنه تو چشاتو میگه ::

من وقتی باتو بودم با زهرا بودم تازه ۲شب هم باطوبی رفتم بیرون...البته نمیخواستم بهت  

بگم ولی جلوت سوتی دادم مجبور شدم بهت بگم... 

-چرا عکس العملی نشون نمیدی؟

من:چکار کنم ؟؟چی بگم؟؟  

-دعوام کن فحش بده ولی ساکت نباش با سکوتت بیشتر زجرم میدی...توروخدا حرف بزن 

من:حرفی ندارم بزنم  

-ناراحت شدی؟ 

من: نه.... 

بعد سکوت حاکم میشه... 

از این داستان عشقی زجرآوره زهرماره کوفتی دوران دانشگاهیمون که بگذریم... 

 

میرسیم به طوبی و زهرا..... 

 

طوبی و زهرا هردو شوهر دارن ولی وفادار نبودن

حالا شوهر زهراهم با دختر همکلاسیش به قدری صمیمی شده که زهرارو داره از یاد میبره  

ووقتی زهرا میره پیشش به جای اینکه باهم بگن و بخندن و عشق بورزن  

دیوید میگه:هرچی بیشتر فکر میکنم میبینم من وتو اصلا به هم نمیایم....حتی میگه بهتره 

عروسی رو عقب تر بندازیم... 

ووووووووووو که چه دردناکه...  

حالا هم که داستان پاورچین بدجور حالمو گرفتم نشستم یه دل سیر گریه کردم ولی باز دوس 

دارم گریه کنم

۱۰۳ دختر بودن یعنی؟؟

بودن یعنی ؟

دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی ؟ "

دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون ؟"

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری که تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن یعنی "ببخشید میشه جزوه تونو ببینم ؟"

دختر بودن یعنی " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا"

دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا"

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره که آقایون به گناه نیفتن

دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم که گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم"

دختر بودن یعنی "کجا داری میری؟"

دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم "

دختر بودن یعنی "کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟"

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن

۱۰۲چرا خبری نیست؟؟

 

 

خبری نیست از هیچکس خبری نیست.... 

دوستها و شادیها و درددلای وبلاگیمون داره از هم میپاشه ....از یگانه هم که خبری نیست 

حامد هم که انگار دیگه حال و هوای نوشتن نداره شازده کوچولو هم که ساکته.....  

لعنت .... 

از فصل امتحانها بدم میاد.... 

 

منم شاید بعد از امتحانا برم دیگه نباشم....

۱۰۱ آفتاب میتابه

 

 

درسته بارون نمیاد .... 

اما هنوز آفتاب نورو گرماشو ازمون دریغ نکرده...هنوز صبحا گنجیشکها آواز میخونن هنوز باد 

 میوزه .... دوس دارم موهامو باز کنم بعد یه سارافون سبزرنگ که روش پراز گلهای 

 آفتاب گردونه با آستین های حلقه ای بپوشم .... همراه باد بدوم و آواز بخونم باد همه 

 بدنمو نوازش کنه....وووووووووی که چه حالی میده ...میخوام آواز بخونم آزاد آزاد .... 

 

زندگی سخته ولی هنوز زیبایی ها و حرفای نگفته زیادی داره که باید ببینیمو بشنویم 

ما این زیباییها رو هرروز می بینیم بدون اینکه بهشون توجه کنیم ....همش غصه چیزایی 

که نداریم میخوریم ولی واسه چیزایی که داریم شادنیستیم.... 

  

 درسته حرفام کلیشه ای بود ولی نوشتم تا یادم بمونه باز یادم نره...

۱۰۰ نماز از دیدگاه دکتر علی شریعتی

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی.

تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!

اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟

کجایی پدر مومن من... مادر مقدس من... وای بر شما نمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز. در خیالتان  خدای آسمان را نماز می برید و در عمل بت های قرن را. خداوندان زمین را... 

بت هایی را که دیگر مجسمه های ساده و گنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند .

منبع : کتاب پدر ! مادر ! ما متهمیم . از دکتر علی شریعتی

۹۹ چراباران نمی بارد؟!!

 
  
 چرا!!!!

چرا باران نمی بارد؟!!! 

چرا آسمان ابریست اما باران نمی بارد؟!!! 

آیا دیری زین زمان فسادی نبودی به این جهان! 

زنهار زنهار! 

بودست! 

پس چه شدست آسمان را؟!!!  

نمی دانم! 

شاید این نمی دانم دلیلست بر راحتی جانم! 

شاید!!!  

 

                                                                                      http://yashilyar2.blogsky.com 

۹۸ من و تو و دروغ

ازهمان ابتدا دروغ گفتند!

مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" میشویم؟!

پس چرا حالا "من" اینقدر تنهاست!

از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

اصلا این "او" را که بازی داد؟!...

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

میبینی

قصه ی عشقمان!

فاتحه ی دستور زبان را خوانده است 

 

http://yashilyar2.blogsky.com

۹۷ فکر اساسی

 

 

باید فکر کرد یک فکر اساسی... 

 

۹۶

 

 

دلم گرفته خیلی گرفته.... 

 

شب بخیر....

۹۵ چیزی نیست

 

 

چیزی نیست
که مرا
سر ِ شوق بیاورد
جز تو
که تو هم نیستی