-
۱۷ تب
جمعه 21 آبانماه سال 1389 11:40
دیروز به بتی گفتم:دوس دارم تب کنم یه تب شدید اون فکر کرد من دیونه شدم تشنه توجه شدم آخه بتی اغلب اوقات سردردداره وباید استراحت کنه گفتم :نه اینکه تشنه توجه و محبتم دوس دارم بخشی از حافظه م پاک بشه پاک پاک از گذشته ها......... از اتفاقایی که روی حال والان من تاثیر گذاشته کاش پاک بشه پاک پاک بازازنو زندگی کنم..........
-
۱۶ آغوش تو
جمعه 21 آبانماه سال 1389 11:33
دیگر برای خوابیدن روی نیمکت ها هم جا نیست چه برسد به آغوش تو ! جمال عاملی
-
۱۵ خودت رالوس نکن
جمعه 21 آبانماه سال 1389 11:24
"خودت را لوس نکن کفش های سیندرلا خیلی وقت است به پای تمام دختران شهر می خورد
-
۱۴ شازده کوچولو
جمعه 21 آبانماه سال 1389 11:02
زندگی کن شازده کوچولو! من فردا باز پیشِ تو بر میگردم، هر دو با هم فال میفروشیم. هر دو با هم فال میگیریم؛ تعبیرِ تمامِ ترانههای ما آزادیست، جایی نرو، سیارهی کوچکِ ما همین جاست، گُل سرخ، ستاره، جهان همه... همین جا چشم به راهِ تواند: فیل، کلاه، سلطان، مار، ماه اِگزوپِری...! سیدعلی صالحی
-
۱۳ تا کی؟
جمعه 21 آبانماه سال 1389 10:34
تاکی باید درگیرمحدودیتها و کمبودها ونیازها باشیم تاکی به خاطرنداشتنها نق بزنیم تاکی بگیم چون من این شرایطوندارم نمیتونم تاکی بخاطرگذشته ناراحت باشیم نمیشه که نمیشه اینارو من خیلی میگم خیلی درگیرکمبودهاونیازهای برآورده نشده ام روزها بهشون فکرمیکنم ........به هرقیمتی خواستم جای خالی اونارو با چیزای دیگه پرکنم ولی همش...
-
۱۲ -بابا لنگ دراز من کجاست؟
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 22:27
-
۱۱ ؟؟؟
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 21:40
البته من مث بابام دیگه نماز نمیخونم دیگه اعتقادام مث بابام نیست من ازوقتی اومدم دانشگاه کاملا عوض شدم خیلی عوض شدم
-
۱۰ بابایی
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 21:21
امشب چقدردلم هوای بابامو کرده بابام همیشه شب که میشه صدام میزنه میگه بیابرات اوسونه بگم به افسانه های قدیمی میگه اوسونه ..........اوسونه هایی که تاالان صدهابار تعریف کرده وما از اول تاآخرشو حفظ حفظیم ولی باز دوس داره برامون تعریف کنه وووووی که چقددلم هواشوکرده همیشه نمازشوسروقت میخونه آخرنمازش میخونه: ای آنکه به لطف...
-
۹ امروز
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 20:35
امروز را استراحت میکنم تا فردا با تمام نیرو به کار مشغول شم و چند سال است که زندگی من چنین سپری می شود! manihastam.blogsky.com
-
۸ شب تابها
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 15:51
شب تاب ها به کلبه من می ایند ، تو این را اندک می شماری؟
-
۷ باران
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 15:43
حالا ماههاست که لیوان خالی ات را نیمی باران پر می کند نیمی کلماتی که دنباله شان به پاییز می رسد ... محسن نظارت
-
۶ ناله
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 22:22
ماههای آخرزندگی دانشجویی داره به سرعت باد میگذره ولی من اصلا ازاین مدت باقیمانده نه استفاده ای میکنم ونه لذتی میبرم بزرگترین آرزوم اینه که این چندماه هم بگذره برم خونه البته نه اینکه دلم هوای خونه رو کرده نه از بچه ها رفتاراشون از خودم دلگیرم به اینجام رسیده دارم منفجر میشم وهیچکس حال مرا درک نمی کنه وکسی نیست که از...
-
۵ تنهایی
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 22:11
دلم می گیرد به اندازه تمام قاصدکهای دنیا دلم می گیرد ذره ذره وجودم منقبض میشود وگریه هم دیگر تاثیری ندارد هیچ چیزالتیام بخش روانم نیست وتنهادرد درد درد تنهایی تنهایی تنهایی و...................... زنده بودن همجنان ادامه دارد زندگی؟؟؟؟؟!
-
۴ بزن باران
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 09:00
بزن باران که دین را دام کردند شکار خلق و صید خام کردند بزن باران خدا بازیچه ای شدکه با آن کسب ننگ و نام کردند بزن باران به نام هرچه خوبیست به زیر آوار گاه پایکوبیست مزار تشنه جویباران پر از سنگ بزن باران که وقت لای روبیست بزن باران بهاران فصل خون است بزن باران که صحرا لاله گون است برگرفته از manihastam.blogsky.com
-
۳ خیام
جمعه 23 مهرماه سال 1389 20:02
یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند ز استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که ما را چه رسید چون آب بر آمدیم و چون باد شدیم
-
۲ نمیدونم...
جمعه 23 مهرماه سال 1389 19:53
میگن که: خودت باش!!!یعنی چی؟؟ اگه تاالان خودم نبودم پس کی بودم؟؟؟ میدونی چیه میخوام بی خیال عشق واحساس باشم میگی میشه؟؟ یه دوست میگفت:طوری زندگی کن که انگار به کسی نیاز نداری نشون نده احساساتت جریحه دارشده ... میشه چقدر میشه؟؟تاکی میشه؟؟ من میخوام تو این وبلاگ جدیدچی بنویسم تو میدونی؟
-
۱-شروع دوباره
جمعه 23 مهرماه سال 1389 18:47
می خوام باز بنویسم ...بنویسم از چیزایی که باید یادم بمونه نباید فراموش کنم ....از چیزایی که باید باشن و چیزایی که بهتره نباشن..........ازحال بنویسم نه گذشته نه آینده البته باید سعیمو کنم ..........................