...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

۲۲ بیزاری

 

       از دیشب گوشیموخاموش کردم خسته شدم دیگه ازگوشیم..... 

       نمیخوام گوشی داشته باشم اصلا هم دوس ندارم برم دانشگاه شاید امروز 

       اصلا نرم.... 

       بچه ها دعوام میکنن میگن این ترم آخری استادا میندازنتا....ولی من گوشم 

       به این حرفا بدهکارنیست دوس ندارم برم نمیرم  

       یه خستگی روحی روانی سراسروجودمو گرفته انگار دارن عذابم میدن مثلا این 

        ترم ارشدم دارم ولی اینقدبیخیال شدم که هیچی بهم انرژی نمیده .... 

        برای پایان نامم که هیچکاری نکردم.... 

         نمیدونم چمه یعنی میدونم ولی نمیدونم چکار کنم بهتر بشم دوس دارم 

         مستقل مستقل باشم به هیچکس وهیچ چیز نفکرم ولی دلم نمیذاره 

         دلم پراز احساساتیه که بی پاسخ مونده تا یه تصمیم میگیرم تا بیشتر از 

         ۱روز دوام نمیاره نمیدونم چی شده که گوشیمو تونستم خاموش کنم نمیدونم 

         چه جوری راضی شدم ..... 

           

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد