...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

.....................

  

سلام 

خیلی هوس نوشتن کردم امروزکه نه الان ۱۰روزه که خیلی دلم میخواست بیام و بنویسم خوبه که عید تموم شذ ازبس شستمو گردگیری و رفت و روب کردم و پذیرایی که دیگه جای خود دارد ...بماند....ولی خوشحالم که عیدو تعطیلیاش تموم شد ......... 

کلی واسه نوشتن فکرکرذه بودم ولی الان همه یادم رفته نه اینکه کاملا یادم رفته باشه ولی ازبس عجولانه میام و میرم نمیتونم درست تمرکز کنم...........  

دیگه تصمیمو گرفتم باید حتما ازاینجا برم باید ازاینجا سفر کنم....برم یه جای دور .......... 

بقیه شو فردا میام مینویسم باید برم ..............

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد