...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

۸۷ هم اتاقیا

 

آروم اومد تو اتاق بدون  اینکه کسی صداشو بشنوه رو تختش نشست... 

 

یه صداهایی رو شنید خوب که گوش داد صدای هم اتاقیاش بودکه از اتاق بغلی میومد...  

داشتن درمورد اون حرف میزدن....وووووووووی که چه با اطمینان حرف میزدن.... 

 

نجمه بوری:یعنی الان کجاست؟؟؟ من که از صب ندیدمش 

شهیدذاکر: آره منم نگرانشم اون خیلی چت میکنه... 

سمیه: نه چت نمیکنه تو بلاگش مطلب میذاره 

نجمه بوری: نخیر من خودم شنیدم که یه روز داشت ازدوستای چتیش میگفت 

شهیدذاکر: آدمم که معتاد چت شه دیگه نمیتونه ترکش کنه.... 

اون یکی نجمه: من چیزی نمیگم قبلا هم نشستین پشت سرش حرف زدین 

بعد که رسیدبه گوشش بدون اینکه من چیزی گفته باشم ازمنم قهر کرد....  

 

و بحث ادامه اشت...

 

سمیه هم فقط گوش میکرد .... و انگار حرفای اونارو  با سکوتش تایید میکرد.. 

 

 

ولی اون دیگه داشت دق میکرد ازقضاوت هاو حرفاییی که در موردش میزدن ..... ولی سکوت 

کرد و چیز ی نگفت...  

تا اینکه نجمه بوری چشمش به اون افتاد.... 

 

چه عجب رویت شدی ؟؟ 

من که حرفاتونو شنیدم.... 

فهمیدی نگرانت بودیم...؟؟ 

آره خیلی خوب هم چیو فهمیدم....واقعا نگرانین بعد میشینین پشت سرم دور همدیگه بازار 

گرمی راه میندازین...  

گوشیت چرا خاموش بود؟؟ 

شارژش تموم شد از ونجایی که منم منظر کسی نبودم شارژش نکردم همین...

 

دیگه بحث تموم میشه وهمه سکوت میکنن و اون هم انگارنه انگار چیزی شنیده  

باز میریزه تو خودش.....  

 

((اگه واقعا نگران دوستتون هستین بشینین پیشش باهاش حرف بزنین بازار گرمی راه  

نندازین سوظن هارو تشدید نکنین بخدا اینکارا درست نیست کوچکترین حرفا میتونه 

باعث بزرگترین تاثیرات و اختلافات بشه....مواظب رفتاراتون باشین))

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد