...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

...دختر بارون....

بگذار هرچه نمی خواهیم،بگویند/ بگذار هرچه نمی خواهند،بگوییم/ باران که ببارد کاری از چترها ساخته نیست

۱۳۸ ضعیف

 

دلم خیلی گرفته خیلی شدید ............حالم از خودم به هم میخوره احساس میکنم یه موجود خیلی ضعیفی ام که توی یه قفس تنگ زندانی شده بعد واسه رهایی و آزادی خودش هیچکاری نمیکنه؟؟فقط نشسته و تماشا میکنه تا ببینه آخرش چی میشه.... 

از خود لامصبم دلم گرفته ازخودم بدم میاد 

امتحانارو هم دارم گند میزنم یکی از دیگری بدترو خرابتر.....بیخیخی نمره خوب میخوام چیکار ۱۰ بسمه معدل بالا داشته باشم که چی بشه مشروط نشم کافیه ..........حوصله خودمم ندارم...ولی همه اینا توجیهاتیه که واسه آروم کردن خودم میگم وگرنه اینارو هم باور ندارم..... 

 

میخوام برم بخوابم زیر پتوم بعد کسی نفهمه گریه کنم همش گریه کنم مث الان که کسی نمیفهمه...به قول سمیه میخوام گلوپ گلوپ گریه کنم... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد